• وبلاگ : شاهدان شهادت
  • يادداشت : يک ساعت و نيم خنده و گريه!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام
    وبلاگ خوبي دارين
    موفق باشين خانم مبارز
    پاسخ

    سلام :) تشکر
    + مهدي موحدي 
    به نام خدا
    سلام. راستش از توي اين کتاب هاي شهدا چيزهاي جالبي دستگير آدم مي شه.
    و هميشه حسرت! البته براي من...
    نمي دونم؛ اين همه بار گناه و اين همه بي ارادگي رو کجا بايد از خودم دور کنم...
    نمي دونم تا کي بايد دروغ هاي دنيا رو باور کنم؟!
    نمي دونم تا کي بايد فيلم بازي کنم و ريا کنم و ظاهر سازي...
    کتاب هاي شهدا؛ نمي دونم چرا نود دقيقه اي تموم مي شن؛ اما وقتي که تموم مي شن؛ تو رو با اين غم و مصيبت بزرگ تنها مي ذارن که فاصله ات با اون ها نه نود دقيقه؛ که انگار هزاران ساله...
    فاصله آخر الزمان تا صد اسلام...
    اين کتاب رو نخوندم...
    و راستش اين يکي رو هم مي ترسم بخونم... مي ترسم بخونم و باز هم همون حس حسرت هميشگي بياد سراغم...
    يوم الحسرة...
    دعامون کنيد؛ دعا اثر داره... دعا کنيد مجاهد باشم. جهادي بزرگي باشم... جهاد اکبر؛ جهاد اصغر؛ باهم.
    پاسخ

    انشالله! محتاجيم به دعا. در مورد کتاب هم بايد بگم که هم تلنگره هم حسرت و چون تلنگرش خيلي نيازه براي خودم البته عرض ميکنم، ترجيح ميدم بخونم...هر وقت اين کتابا رو ميخونم تا يه مدت يه خورده رفتارام خيلي کم بوي اين شهدا رو ميگيره و اين خودش به نظر من خوبه...حتي اگه يه ساعت شبيه اونها باشي اون يه ساعت جاي يه عمر برات کار ميکنه!
    + محسن 
    نميدونم چرا هر چي کتاب معرفي ميکنيد يهو برا خوندن دستم ميرسه بدون اينکه تلاشي کنم
    ابراهيم هادي - شهداي گمنام- اينک شوکران
    ماجراي جالبي بود
    البته بعضي از توصيفاي کتاب جايگاهش رو پايين اورده بود
    (البته به نظر بنده)
    کلي خواستم رکورد شما رو بزنم و کمتر از 90 دقيقه تمم کنم نشد
    ديگه تو قطار بودم و صحبت و خواب و بقيه چيزا
    هر چي خواستم جلوي گريمو بگيرم 10 صفحه اخرش نشد


    پاسخ

    :) بله خب درست ميفرماييد بعضي جاها خيلي سبک کتاب شهدا و اينا نبود اما بار احساسيش رو زياد کرده بود...به نظرم اون قسمتها بيشتر به درد کسايي ميخورد که علاقه ي چنداني به خوندن کتاب شهدا ندارن ...يه چيزي تو مايه هاي جذب حداکثري :)) منم نتونستم!صفحه هاي آخر يهو گونه هام خيس شد ...خداروشکر کتاب ها رو خوندين ما رو هم دعا فرمودين؟! :)
    + فرزند-صفا 


    با سلام

    احساس مي کنم قبلا اينجا اومده بودم

    بگذريم متولد دهه جنگم . از جنگ فقط ترس و .. يادمه

    جنک برا من تا همين اواخر که بابام بازنشسته بشه ادامه داشت

    الان نوبت منه بيام وسط ميدون...

    اون روزا رو نديدن ولي اين روزا برا فرار پناه مي برم به روزهايي که نديدمش

    دلم برا اون روزا تنگ شده

    ولاگ زائرصفا گروهيه با مشوت دوستان قطعا يه ليست اضافه مي شيد

    ياحق

    پاسخ

    سلام :)
    + عمار 
    سلام
    ما که پسريم و از گريه کردن باکي نداريم!
    تازه پيرن صورتي هم مي پوشم... :)
    پاسخ

    سلام :) کار خوبي ميکنيد...البته خود منم ک دخترم دوس ندارم اشکامو کسي ببينه در حد ناموسيه اين حساسيتم :دي
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ چهارشنبه 24 اسفند 90 نوشته (يک ساعت و نيم خنده و گريه!) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    عالي
    :) تيکه آخر
    پاسخ

    ;)
    رفتم که بخرم..
    دنبال بهانه م واسه گريه:)
    پاسخ

    بخر... خوندي ما رو هم دعا کن حتما :) انتشارات روايت فتحه!