راستش نفهميدم چي شد
ولي از عربي فقط يه خاطره برام مونده اونم اين بود كه يه بار سر كلاس يكي يه چيزي گفت من چون جلو نشسته بودم معلمه فك كرد منم برگشت هر چي به دهنش رسيد بارم كرد! استدلالش هم اين بود كه چون من دستم رو زده بودم زير چونه ام اينجوري يواشكي دارم صحبت ميكردم.
سلاااااااااااااااااااام افرين دخترم
حالا نيست تو هم خيلي عربي رو ادامه دادي!