همیشه دوستت داشتم اما نه به اندازه ی تو که من را با اینهمه کوله بار سیاهی و تباهی دوستم داری...
هیچ وقت کفه ی ترازوی دوست داشتن من به اندازه ی تو سنگین نخواهد شد چون دوست داشتنم هم مانند خودم کوچک است و دوست داشتنت مانند خودت بی نهایت، بزرگ و با عظمت...
خدایا،معبودا،رحیما...دعوت همراه با لبخندت در ورود به این میهمانی آنچنان صمیمانه بود و آنچنان پوشاننده که ناگاه فراموش کردم نامه ی عمل سیاهم را و با روسفیدان قدم گذاشتم بدون خجالت به زیر چتر رحمتت...
اما آمده ام با تمام ارادت و دوست داشتنم در طبقی که آرزو دارم از اخلاص باشد به تو بگویم...به تو ای میزبان این روزهای من، بگویم و تشکر کنم که مرا در میهمانی ملوکانه ات جایگاهی است که نه بزرگی من بلکه کرم تورا نشان می دهد...
و من میدانم تو مرا دست خالی برنمی گردانی اگر بخواهی و اگر نمی خواستی دعوتم نمی کردی
یا رب شهر رمضان...السلام علیکم!