رفت دفتر مدرسه گفت: اقا اجازه! من فلانی رو تا میخورد زدم! ببخشید!
ناظم :-0 : چرا پسرم؟شما چرا؟
گفت: نمی تونم بگم آقا! نپرسین!
ناظم: د اینکه نشد حرف بگو...یالا!
گفت: فحش داد آقا!
ناظم: خب حالا باید میزدیش؟
گوشهاش قرمز شد، رگ گردنش زد بیرون گفت: آقا ما سیزده سالمونه بچه ایم اما بی غیرت که نیستیم.فحش داد فحش نا...
دیگه هیچی نگفت.
ناظم گره ابروهاشو وا کرد گفت: خیلی خوب! پسر! برو...