طرف میگه خیلی آدما خیلی کارها میکنند، مال مردم میخورن، ربا میخورن و ... اما راحت و سلامت تو زمین میگردن روز به روز هم کله گنده تر میشن. انگار نه انگار!!! چرا هیچیشون نمی شه؟
بهش میگم: نگاه کن جوون!
تو یه وقته داری چایی میخوری، عطسه میکنی. بعد چایی می پاشه به عینکت و میریزه روی لباست و روی فرش!
سریع یه دستمال کاغذی بر میداری، عینکت رو پاک میکنی چون یه سطح تمیز و پاکه! این یه لکه روش خیلی نمود پیدا میکنه
وقتی به لباست میرسه میگی حالا وایسا برم خونه میندازمش ماشین لباس شویی!
وقتی به فرش میرسه میگی حالا وایسا اینکه همه جاش لکه حالا دم عید میدمش قالی شویی بشورن!
قضیه ی خدا هم با بعضی بنده هاش همینه! بعضی ها رو سریع پاک میکنه و پای کاراشونو میخورن چون پاکند! بعضی ها توی اولادشون و در زمان پیری اشون نمود پیدا میکنه! بعضی ها هم دیگه
حواله میشن به اون دنیا که خدا میدونه چه جوری باهاشون حساب کنه!